۸/۲۲/۱۳۸۹

University break

سکانس اول

در می زنم و چند ثانیه بعد در کلاس را باز می کنم. کیف اکبر را برایش آورده ام. کثافت چرا گوشیتو بر نمی داری؟....سایلنت بود نفهمیدم....حالا چرا همه ساکتن.... بشین داره سوال چهارو حل می کنه. بعد از امتحان الکترومغناطیس یک، دیگر ندیده بودمش. چقدر جذاب و خواستنی شده است. می خواهم در آغوشش بگیرم و لب هایم را روی آن جلد مشکی اش بگذارم. این بار اگر برگشتم حتما میلفوردم را می آورم. صورت مساله برایم بسیار نا آشناست. با یک متن میخی یا حتی بدتر با جزوه باقر بیشتر احساس آشنایی می کنم. زیپ کیف اکبر را باز می کنم و کیف خودم را از داخلش بیرون می کشم. چست و چابک با دو پای کودکانه از کلاس خارج می شوم . حتی بعد از بستن در صدای خنده ی بچه ها شنیده می شود.

با سرعت نسبیتی به سوی سر در می دوم و هر لحظه ممکن است تبدیل به انرژی شوم.

خداحافظ دانشگاه، سلام خودم!

۱۶ نظر:

  1. hi reza this text is very good but the semnan university is not bad if your heart was happy and you leaved the ,openism

    پاسخحذف
  2. بابا من که ۲ سال سوژه خنده بودم صدام در نیومد! انصافا"

    @ agha bagher: dear bagher , I really miss you and moments with you when we talk with each other.... 

    پاسخحذف
  3. منم که چیزی نگفتم تازه تو که فقط سوژه نبودی، تو جیگر ما بودی، هلوی ما بودی، بچه ریقوی ما بودی، و...

    پاسخحذف
  4. پایتم رضا.بیا با هم فرار کنیم.فقط من دوست ندارم نقشه دانشگاه رو بدنم خال کوبی بشه.

    پاسخحذف
  5. آقا، چه گونه می شود به این زندگی سگی پایان داد؟
    آهای بچه اون نقشه ی جهنم رو بیار، می خوام رو بدنم خال کوبی کنم!!

    پاسخحذف
  6. slm agha amir maham khoshal mishim harche zootar jenab ali hamchin kari ro bokonin

    پاسخحذف
  7. نمی دونستم همچین طرفدارهای دو آتشه ای داری امیر !

    پاسخحذف
  8. دروغ میگه، عاشقشه...

    پاسخحذف
  9. تو از کجا می دونی؟ تازه طرف ناشناسه!

    پاسخحذف
  10. بابا من این مو ها رو تو آسیاب که سفید نکردم....

    پاسخحذف
  11. پ.ن: اوه... الان دقت به خرج دادم که دارم با کی شوخی میکنم، ببخشید، شرمنده *****، شوخی بود همش...

    پاسخحذف
  12. دیگه فایده نداره پوستت کنده اس!
    بیچاره فردا تو سایت چه حالی بشه! بنده خدا خبر نداره ، من هم پشت سرش وایستادم و واکنش هاشو میبینم و دارم هر هر می خندم

    پاسخحذف
  13. به ناشناس: حیف که چیز های نه چندان پوچی برای امیر وجود دارد که مانع از پایان دادن به این زندگی سگی می شود. وگرنه، نه به خاطر خوشحالی شما ،که به ... مبارک ما هم نیست، بل به خاطر خودم دست به این کار می زدم.

    پاسخحذف
  14. excellent excellent

    پاسخحذف
  15. سه چراغ سبز به امیر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف