اپیزود سوم
شام چی بخوریم؟ نمی دانم این سوال را چه کسی پرسید ولی خیلی به موقع بود.هیچ کدام از ما نهار درست و حسابی نخورده بودیم. غذاهای سلف من یکی را که گرسنه تر می کرد. شاید از ماده ی جدیدی استفاده می کردند. باید می رفتیم و اعتراض می کردیم تا از همان ماده ی پارسالی استفاده بکنند.
اف 2 : بریم رستوران..... اف 4 : نه گرون میشه ، میگم رضا نظرت چیه ساقه بخوریم؟..... جون مادرت تازه امروز حالم خوب شده..... اف 3 : منم خیلی گشنمه ، بریم رستوران..... اف 1 : میتونیم سفارش بدیم بیارن همین جا..... اف 5 : من یه کم مربا آوردم ، میتونیم نون بگیریم و همین جا یه ته بندی کنیم ، اما رستوران بیشتر حال میده..... اف 2 : پس وایستین من لباسمو عوض کنم..... مگه کی اونجاس؟..... اف 2 : شاید کسی که منو درک کنه..... پس اون تی شرت سفیدتو بپوش..... اف 2 : کدوم؟..... همون که روش نوشته my girl friend is out of town
ده دوازده تا میز که روی هرکدام یک گلدان گل مصنوعی قرار دارد ، رو میزی هایی که زمانی سفید تر بوده اند ، دوربینی که در ما چشم دوخته بود و دیگر به آن عادت کرده بودیم و آن پوستری که دیگر حتی در دستشویی ها هم نصب شده بود. پسرکی با ظاهری معصوم ، یک x را در آغوش گرفته و زیرش نوشته است: x دوست شماست !
گه توش ، کسی تو کوپه نیست! ..... واسه چی؟..... خب الان زورو میاد ساکشو میبره..... گه توش..... گه !
9:30 PM
ساک زورو نیست. پرده ها نیست. یکی از آب معدنی ها نیست. پنجره باز است.
گه توش ...گه !
....................................................................
11:00 PM
اف 2 : چه آهنگ مزخرفی! ..... پس واسه چی گذاشتیش..... اف 2 : می خوام یه بار دیگه بهش گوش بدم بعد پاکش کنم.
ببخشید این آهنگ رو شما گذاشتید؟..... اف 2 : بله ، خیلی دوستش دارم. شما به چه آهنگ هایی علاقه دارید؟