سلام مولانا میگه: باطن و ظاهرم تویی من نه منم نه من منم غایب و حاضرم تویی من نه منم نه من منم خلق نمود بود تو من عدم و وجود تو عین مظاهرم تویی من نه منم نه من منم سایه و روشنم تویی گل تو و گلشنم تویی منظر و ناظرم تویی من نه منم نه من منم نیستی از تو حذف شد عالمی از تو مست شد باده و ساغرم تویی من نه منم نه من منم حالااگه گفتی که من کیم؟
من در کشوری زندگی میکنم که زبانش پارسی ست اما ان را فارسی میخوانند چون زبان عربی "پ" ندارد. ما را ایرانی به حساب نمیاورند چون سخن ما برای 2000 سال به قبل است و تاریخ امروز را 1389 میگویند چون اسلام از این زمان به وجود امد. از دنیای امروزی نیز که سخن میگوییم ما را غرب زده میخوانند حال انکه خود در عرب زدگی خفته اند.
این یه بحث کاملا زیبا ست در علم فلسفه که شهید مطهری جوابی زیبا بهش داده و به قول خیلی ها تا ته بحث رو در آورده. سوال تو اشکال دارد. چون اینجا من اصالت دارد نه چیز دیگری که این من به آن منسوب یا متصل باشد تو در ذهن خودت چیزی اصیل رو فرض کردی که این من به آن اتلاق یا منسوب شده در صورتی که من خود به ذات اصیل است پسسوالتو دست کن. خواستی درست شده ی سوالت رو با جواب دارم
چرا هر وقت کم میاریم بحث های لوکس فلسفی و مذهبی را که نمی فهمیمشون را مطرح می کنیم، مثل وحدت وجود یا ... (به اکبر) یاسریع به کتاب مراجعه می کنیم. البته احتمالا اونا درست می گن (مولانا و ...)، ولی با این کار فقط به جواب می رسیم که هیچ لذتی نداره! من این سوالو برای این پرسیدم که خودمون برای مدت طولانی روش فکر کنیم و در این راستا حداقل فکر و تخیلمونو قوی کنیم، شایدم خودمون به جواب برسیم، در هر صورت مهم اینه که خودمون فکر کنیم. جوابو این طوری شروع کنیم: جسم ما نیست چون هر هفت سال کل سلولهای بدنمان عوض می شود، اما این "من" تغییر نمی کند. خاطرات و افکار ما هم نیست، چون یک نفر فراموشی می گیرد اما آن "من" تغییر نمی کند. و حالا شما....
تو از کجا میدونی مولانا فهمیده؟ اگه اینو بدونی یعنی خودت هم فهمیدی. بعدش هم لزوما یه راه برای فهمیدن وجود نداره ، ممکنه هرکس به طریقی بفهمه مثلا یه نفر با فیزیک ، یکی دیگه با عرفان، یکی با مذهب یکی با فلسفه یکی با جامعه شناسی یا هر چیز دیگه ای و این چیزی که تو بهش میگی لوکس یا هر چیز دیگه ای ممکنه طریقه ی فهمیدن یکی دیگه باشه. من کتاب معرفی نکردم، البته بد هم نیست یه یا چند کتاب در این باره خوند.
وقتی بارون میاد من همونم که زیر بارون خیس میشه وقتی دخترک صندلی جلویی شکلک در میاره من همونم که اداشو در میاره من همونم که اهل قمم اما شهر من قم نیست شهر من گم شده است من دوستتون هستم که سر کلاس فیزیک میخونه ولی دلش پیشه کویر شریعتیه من حتی این هم نیستم من نه منم نه من منم! اما به ناشناس جدید هر کس افتخارش تنها به استخوان های پوسیده باشد (حتی اگر مولانا) چه حقیر و کوچک است!
راستی به نظر من به ناشناس قدیمیمان که با slm همیشه نظر می داد یه دعوت نامه عضویت بفرستیم تا با ناشناس های دیگر قاطی نشود به هر حال حق آب و گل دارد! ایمیلش را هم شنبه سر کلاس ازش می پرسیم البته برای ما که دیگر ناشناس نیست!
این من...من...من...من شیطانی است
پاسخحذفهیچکس هیچ چیز ندارد
هر چه هست ازآن اوست که ما خود نیز ز اوییم.
به پوریا:
بهتر بود سوالتو یه جور دیگه مطرح می کردی
وا...کی میگه ؟
پاسخحذفسلام مولانا میگه:
پاسخحذفباطن و ظاهرم تویی
من نه منم نه من منم
غایب و حاضرم تویی
من نه منم نه من منم
خلق نمود بود تو
من عدم و وجود تو
عین مظاهرم تویی
من نه منم نه من منم
سایه و روشنم تویی
گل تو و گلشنم تویی
منظر و ناظرم تویی
من نه منم نه من منم
نیستی از تو حذف شد
عالمی از تو مست شد
باده و ساغرم تویی
من نه منم نه من منم
حالااگه گفتی که من کیم؟
من در کشوری زندگی میکنم که زبانش پارسی ست اما ان را فارسی میخوانند چون زبان عربی "پ" ندارد. ما را ایرانی به حساب نمیاورند چون سخن ما برای 2000 سال به قبل است و تاریخ امروز را 1389 میگویند چون اسلام از این زمان به وجود امد. از دنیای امروزی نیز که سخن میگوییم ما را غرب زده میخوانند حال انکه خود در عرب زدگی خفته اند.
پاسخحذفاین یه بحث کاملا زیبا ست در علم فلسفه که شهید مطهری جوابی زیبا بهش داده و به قول خیلی ها تا ته بحث رو در آورده.
پاسخحذفسوال تو اشکال دارد. چون اینجا من اصالت دارد نه چیز دیگری که این من به آن منسوب یا متصل باشد تو در ذهن خودت چیزی اصیل رو فرض کردی که این من به آن اتلاق یا منسوب شده در صورتی که من خود به ذات اصیل است پسسوالتو دست کن.
خواستی درست شده ی سوالت رو با جواب دارم
چرا هر وقت کم میاریم بحث های لوکس فلسفی و مذهبی را که نمی فهمیمشون را مطرح می کنیم، مثل وحدت وجود یا ... (به اکبر) یاسریع به کتاب مراجعه می کنیم.
پاسخحذفالبته احتمالا اونا درست می گن (مولانا و ...)، ولی با این کار فقط به جواب می رسیم که هیچ لذتی نداره!
من این سوالو برای این پرسیدم که خودمون برای مدت طولانی روش فکر کنیم و در این راستا حداقل فکر و تخیلمونو قوی کنیم، شایدم خودمون به جواب برسیم، در هر صورت مهم اینه که خودمون فکر کنیم.
جوابو این طوری شروع کنیم:
جسم ما نیست چون هر هفت سال کل سلولهای بدنمان عوض می شود، اما این "من" تغییر نمی کند.
خاطرات و افکار ما هم نیست، چون یک نفر فراموشی می گیرد اما آن "من" تغییر نمی کند.
و حالا شما....
تو از کجا میدونی مولانا فهمیده؟
پاسخحذفاگه اینو بدونی یعنی خودت هم فهمیدی.
بعدش هم لزوما یه راه برای فهمیدن وجود نداره ، ممکنه هرکس به طریقی بفهمه مثلا یه نفر با فیزیک ، یکی دیگه با عرفان، یکی با مذهب یکی با فلسفه یکی با جامعه شناسی یا هر چیز دیگه ای و این چیزی که تو بهش میگی لوکس یا هر چیز دیگه ای ممکنه طریقه ی فهمیدن یکی دیگه باشه.
من کتاب معرفی نکردم، البته بد هم نیست یه یا چند کتاب در این باره خوند.
من گفتم احتمالا مولانا فهمیده...
پاسخحذفبه نظر خودم اگر بتونیم منشا ذهن و بفهمیم به جواب میرسیم....
اگه قبول دارین بحث و شوروع کنیم
وقتی بارون میاد من همونم که زیر بارون خیس میشه
پاسخحذفوقتی دخترک صندلی جلویی شکلک در میاره من همونم که اداشو در میاره
من همونم که اهل قمم اما شهر من قم نیست شهر من گم شده است
من دوستتون هستم که سر کلاس فیزیک میخونه ولی دلش پیشه کویر شریعتیه
من حتی این هم نیستم
من نه منم نه من منم!
اما به ناشناس جدید هر کس افتخارش تنها به استخوان های پوسیده باشد (حتی اگر مولانا) چه حقیر و کوچک است!
راستی به نظر من به ناشناس قدیمیمان که با slm همیشه نظر می داد یه دعوت نامه عضویت بفرستیم تا با ناشناس های دیگر قاطی نشود به هر حال حق آب و گل دارد!
پاسخحذفایمیلش را هم شنبه سر کلاس ازش می پرسیم
البته برای ما که دیگر ناشناس نیست!